نماز در هیچ حالى نباید ترک شود. در عین شدت و مِحنت، در بُحبوحهى میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتى در میان محیط لجنآلودى که انسان با هوسها و کینهها و شهوتها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است. نماز یک شربت مقوّى و شفا بخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شدهایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.
از این روست که نه حَىَّ علىالجهاد و نه حَىَّ على الصوم و نه حَىَّ على الانفاق، نگفتهاند، ولى در هرروز بارها سرودهاند: حىّ علىالصلاة.
در دوران انقلاب و جنگ تحمیلى، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نیرومندتر مىکرد، و امروز که خطر غفلت و عیشبارگى و آرزوهاى حقیر و تنگنظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید مىکند، نماز به ما مصونیّت مىبخشد و بنبستهاى پندارى ما را مىشکند و راه ما را روشن و افق را درخشان مىسازد.[1]
امروز در کشور ما این جهات [نماز اول وقت] قابل مقایسهى با قبل از انقلاب نیست. شماها اغلب قبل از انقلاب را یادتان نیست. عجیب بود! هم اینجا، هم بعضى جاهاى دیگر. ما عراق رفته بودیم، یک سفر عتبات مشرف شدیم، هر کار کردیم براى نماز صبح، توقف نکرد؛ یعنى اصلاً نمیشد؛ جورى تنظیم کرده بودند که نمیشد. و بنده مجبور شدم از اواخر قطار - که نزدیک ایستگاه یا اوائل ایستگاه بود - خودم را از پنجره بیندازم بیرون، که بتوانم نماز بخوانم؛ چون در داخل قطار کثیف بود و نمیشد نماز خواند. به هر حال، این چیزها هیچ رعایت نمیشد. حالا خیلى تفاوت کرده؛ منتها بیش از اینها انتظار هست. اهمیت نماز باید معلوم باشد.[2]
امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّشان میفرمایند که: «لیس منّى من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نیست کسى که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنى سبک شمردن، کماهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همهى این خصوصیات، با همهى این فضائل، چقدر از انسان وقت میگیرد؟ نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض کنید سى و چهار دقیقه وقت میگیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات میشود که پاى تلویزیون در انتظار برنامهاى که مورد علاقهى ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمیخورد، مىنشینیم گوش میکنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست میدهیم، براى خاطر آن برنامهاى که میخواهیم. بیست دقیقههاى زندگى ما اینجورى است. منتظر تاکسى میشویم، منتظر اتوبوس میشویم، منتظر رفیقمان میشویم که بیاید جائى برویم، منتظر استاد میشویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبرى میشویم که دیر به مجلس رسیده؛ همهى اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سى دقیقه را براى نماز - این عمل راقى، این عمل بزرگ - مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد.
در جامعهى جوان کشور بیش از دیگران باید به نماز اهمیت داد. جوان با نماز دلش روشن میشود، امید پیدا میکند، شادابى روحى پیدا میکند، بهجت پیدا میکند. این حالات بیشتر مال جوانهاست، بیشتر مال موسم جوانى است؛ میتواند لذت ببرد. و اگر خدا به من و شما توفیق بدهد، نمازى بخوانیم که با توجه باشد، خواهیم دید که انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سیر نمیشود. انسان وقتى به نماز توجه پیدا کند، آنچنان لذتى پیدا میکند که در هیچ یک از لذائذ مادى این لذت وجود ندارد. این در اثر توجه است.[3]
[1] پیام مقام معظم رهبری به دوازدهمین اجلاس سراسری نماز ۱۳۸۱/۰۶/۱۶
[2] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت کنندگان در هفدهمین اجلاس سراسرى نماز 29/8/1387
[3] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت کنندگان در هفدهمین اجلاس سراسرى نماز 29/8/1387