پدید آورنده : آیة اللّه جوادی آملی
تهیه و تدوین: حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا مصطفی پور
خدای سبحان چنان چه انسان را آفرید، تمام نیازهای مادی و معنوی او را نیز خلق کرده و در اختیار او نهاد. تا وی از آن نعمت در جهت رشد و تعالی خود بهره برداری نماید و موانع رشد را برکناری نهد و در نتیجه به سعادت مادی و معنوی نایل آید.
از سویی انسان ها نیز در برابر خدای متعال وظیفه شکر نعمت و سپاسگزاری را به عهده دارند و این سپاسگزاری در قالب عبادت الهی تحقق پیدا می کند. یکی از عبادت هایی که به عنوان شکر نعمت های الهی از انسان خواسته شده است اقامه نماز و مداومت بر آن است از این رو یکی از برنامه های مؤمنان اقامه نماز در برابر خدای متعال است که در طول شبانه روز در پنج نوبت باید آن را به جای آورد.
نمازهای پنج گانه در قرآن کریم
از آیات قرآن استفاده می شود که آدمی در پنج نوبت با خدا ارتباط برقرار کرده و با این ارتباط اظهار سپاس نموده و با او به نیایش و گفتگو پردازد. اقم الصلوة لدلوک الشمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر، انّ قرآن الفجر کان مشهوداً؛(1) نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب(نیمه شب) برپا دار و همچنین قرآن فجر (نماز صبح) را چرا که قرآن فجر مشهود (فرشتگان شب و روز) است.
در این آیه به پنج وقت نماز یاد شده است به چهار وقت ظهر، عصر، مغرب، و عشاء که از هنگام گذشتن خورشید از دایره نصف النهار تا تاریکی شب است یعنی از نیمه روز یا نیمه شب اشاره شده است و از وقت نماز صبح به قرآن الفجر تعبیر شده است.
در آیه دیگری فرمود:فاصبر علی ما یقولون و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشّمس و قبل غروبها و من آناء اللیل فسبّح و اطراف النهار لعلّک ترضی؛(2) پس در برابر آن چه می گویند: صبر کن، و پیش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن، تسبیح و حمد پروردگارت بجا آور و همچنین برخی از ساعات شب و اطراف روز پروردگارت را تسبیح گوی، باشد که از الطاف الهی خوشنود شوی.
در این آیه نیز عبادت پیش از طلوع آفتاب با نماز صبح و قبل از غروب با نماز عصر و باعث ساعت شب به نماز مغرب و عشاء و اطراف روز با نماز ظهر تطبیق شده است.
در آیه 17 و 18 سوره روم نیز فرمود: فسبحان اللّه حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السموات و الأرض و عشیّاً و حین تظهرون؛(3) منزّه است خداوند به هنگامی که شام می کنید و صبح می کنید و حمد و سپاس مخصوص اوست در آسمان و زمین و به هنگام عصر و هنگامی که ظهر می کنید.
در این آیه عبارت (حین تمسون) ناظر به شامگاه است و به نماز مغرب و عشاء اشعار دارد که در شب خوانده می شود و (حین تصبحون) به بامداد و نماز صبح نظر دارد و عبارت (وعشیاً) که در برابر بامداد و شامگاه آمده است، نزدیک غروب یعنی هنگام نماز عصر است و (حین تظهرون) ناظر به زمان زوال آفتاب و نماز ظهر است.
لزوم حفظ اصل نماز و کمیّت آن
احکام الهی حدود الهی هستند که مؤمنان عهده دار حفظ آن احکام و حدود می باشند، خدای متعال در وصف مؤمنان فرموده است والحافظون لحدود الله(4) یکی از اوصاف مؤمنان حفظ حدود الهی است و اگر انسانی از حدود الهی تجاوز کند ستمکار معرفی شده است.
و من یتعد حدود اللّه فاولئک هم الظالمون؛(5) هر که از حدود الهی تجاوز کند آنان ستمگرانند.
حدود الهی همان معارف اعتقادی و اصول اخلاقی و احکام فقهی و حقوقی است.
علت این که حدود الهی شامل معارف اعتقادی و اصول اخلاقی و احکام فقهی است، آن است که صرف بیان احکام فقهی در این حد که کدام کار واجب است و کدام کار حرام، ضمانت اجرایی ندارد ولی اگر در کنار بیان حلال و حرام مسائل اخلاقی و حقوقی و معارف الهی بازگو شود، احکام فقهی ضمانت اجرا پیدا می کند. بنابراین قرآن کریم افزون بر این که به صورت جزئی به اتیان یا ترک حدود الهی فرمان داده است به شکل کلّی نیز درباره مراعات نکردن آن هشدار داده است. و فرموده از حدود الهی تعدّی نکنید زیرا تجاوز از احکام فقهی و اصول اخلاقی و معارف الهی انسان را در ردیف ظالمان قرار می دهد و انسانی که در ردیف ظالمان باشد از هدایت ویژه الهی که همانا رساندن به مقصد است نه اصل راهنمایی، محروم می سازد. و اللّه لایهدی القوم الظالمین؛(6) خدای سبحان قوم ستمکار را هدایت نمی کند. ناگفته خدای سبحان راه صحیح را هماره به همگان نشان می دهد و آنان را هدایت می کند اما از هدایت ویژه که پاداش پذیرش هدایت الهی است محروم می سازد همانطور که مؤمنان عهده دار حفظ حدود الهی هستند و نماز نیز یکی از حدود الهی و دارای احکام و حدودی است که نمازگزار باید علاوه بر حفظ اصل نماز، حدود آن را رعایت کند از این رو در قرآن فرمود: حافظوا علی الصلوات و الصلوة الوسطی و قوموا لله قانتین؛(7) در انجام همه نمازها (به خصوص) نماز وسطی (نماز ظهر) کوشا باشید و از روی خضوع و اطاعت برای خدا بپاخیزید، در سوره مؤمنون نیز فرمود: والّذین هم علی صلواتهم یحافظون؛(8) مؤمنان بر نماز شان محافظت می کنند.
مسلمانان باید نمازهای پنج گانه به ویژه نماز ظهر را از نظر کمی و کیفی پاس بدارند تا از آثار و برکات فراوان این فریضه الهی برخوردار شوند.
در مرحله حدوث باید نماز را با آداب و شرایط آن انجام داد و در مرحله بقاء نیز باید آن را حفظ کرد و باید از اعمالی که به اخلاص نماز آسیب می رساند، پرهیز کرد.
همان گونه که نمازگزار نماز را پاس می دارد. نماز نیز مظهر حفظ خدای حفیظ است و انسان را از زشتی ها و شهوات حفظ می کند.
اقامه نماز نه خواندن نماز
این که خدای سبحان از انسان ها خواسته است تا نماز را اقامه کنند و نه تنها نماز بخوانند، برای آن است که وظیفه مؤمنان برپاداشتن حقیقت نماز است.
بر پا داشتن حقیقت و روح نماز به این است که آدمی افزون بر تلفظ اذکار نماز و کلمات ذکر رکوع و سجود و تشهد و مانند آن و صرفنظر از هیئت های خاص قیام و انحنای تام و کامل و غیر کامل (رکوع) و نشستن و نظیر آن و قطع نظر از تصویر مفاهیم اذکار آن در ذهن، پیام های اصلی آن از وجود لفظی و ذهنی بیرون آید و به وجود عینی و خارجی برسد و در محدوده روح نمازگزار متمثّل گردد و سپس با سیرت و سنّت و روش مستمر او در جامعه جلوه کند و با تبلیغ و تعلیم و تزکیه نفوس مستعد و آماده دیگران. آن ها نیز با روح متمثل نماز پرورش یابند.
تناسب عمود دین بودن نماز با اقامه
در روایات از نماز به عنوان ستون و عمود دین یاد کرده است، به کار بردن اقامه و برپاداشتن، با ستون بودن نماز هماهنگ است زیرا عمود را به پا می دارند نه این که بخوانند. چون ستون با اقامه می تواند خیمه را حفظ کند، وقتی احداث نماز با اقامه است نه قرائت، حفظ آن نیز به تقویم خواهد بود نه تلاوت. زیرا قرائت نماز اولین مرحله وجوب آن است که در تمام مراتب محفوظ است و پشتوانه این تلاوت معرفت و حضور قلب و عمل به مقتضای آن خواهد بود.
اقامه نماز از حساس ترین وظایف حاکمان اسلامی
قرآن کریم نماز را یکی از حساس ترین وظائف حاکم اسلامی قرار داده است الّذین ان مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلوة؛(9) همان کسانی که در زمین اگر به آنها قدرت بخشیدیم نماز را بر پا می دارند.
زیرا مهم ترین عامل تعدیل خواسته های سیاسی احزاب و گروه ها همانا نماز است یعنی کسی که بر اثر اعتماد مردم به مقامی می رسد، از آسیب مانع خیر شدن بپرهیزد. و به عبارت دیگر: جامعه نمازگزار و حکومت حامی نماز، از گزند حرص و آز مصون و به حیات طیّب قناعت می رسد.
حاکمان مسلمان پس از پیروزی همچون خودکامگان و جبّاران به عیش و نوش و لهو و لعب نمی پردازند و در غرور و مستی فرو نمی روند بلکه موقعیت ها و پیروزی را نردبانی برای ساختن خویش و جامعه قرار می دهند. آن ها نماز را بر پا می دارند و با این کار هم خود را حفظ می کنند و هم زمینه حفظ جامعه را فراهم می کنند همانطور که حاکم عادل مسلمان نماز را اقامه می کند و با اقامه نماز زمینه رشد جامعه را فراهم می کند افراد ناصالحی نیز هستند که وقتی روی بیایند نماز را تباه کرده و گرفتار شهوات می شوند، چنان که فرمود: فخلف من بعد هم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّاً؛(10) بعد از آن فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند که به زودی مجازات گمراهی خود را خواهند یافت.
در این آیه از کسانی یاد می کند که با ترک نماز یا تأخیر از وقت آن و یا انجام دادن اعمالی که نماز را تباه می کند، نماز را تباه ساختند و پیروی از شهوات را بر یاد خدا ترجیح دادند و جامعه را گرفتار فساد ساختند که در قیامت گرفتار عذاب خواهند شد.
محافظت نماز از انسان
نمازگزار نماز را پاس می دارد و نماز نیز وظیفه حفظ نمازگزار را بر عهده دارد نماز انسان را از فحشاء و بدیها باز می دارد.
البته مراقبت و استمرار حفظ نماز سبب پیدایش ملکه ای نفسانی در جان نمازگزار است و ملکه نفسانی ارزشمند نیز مراقب صاحب خود هستند از این رو قرآن فرمود: اقم الصلوة انّ الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر؛(11) نماز را به پا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد.
این که نماز انسان را از فحشاء و منکرات باز می دارد برای این است که اولاً روح و اساس و پایه، یاد خداست که این یاد خدا خود مقدمه فکر و انگیزه عمل خواهد بود و یاد خدا باعث ترک گناهان خواهد بود و ثانیاً نماز وسیله شستشوی از گناهان و آمرزش الهی است چرا که نماز انسان را به توبه واصلاح گذشته وا می دارد و ثالثاً این عبادت سرّی در برابر گناهان آینده است زیرا نماز روح ایمان را در انسان تقویت می کند و نهال تقوا را در دل پرورش می دهد و رابعاً: از آن جایی که مهمترین عامل گناهان غرق شدن در لذائذ مادی است و فرو رفتن در لذایذ مادی سبب غفلت از خدا است، اقامه نماز در طول شبانه روز پیوسته انسان را به یاد خدا وا می دارد و با این ارتباط پیوسته به او اعلام بیدار باش می دهد و در نتیجه با غفلت که سرچشمه گناهان است مبارزه می کند و خامساً: با توجه به این که یکی از عوامل گناهان کبر و غرور و خود بینی است انسان نمازگزار با رکوع و سجده به این سرچشمه به جدال بر می خیزد و با او جهاد می کند. بنابراین اقامه نماز سرچشمه رذایل را در انسان سدّ می کند و انسانی که گرفتار غفلت و خود بینی و دیگر موارد نباشد از فحشاء و منکرات محفوظ خواهد ماند.
نماز چشمه ای پاک و پاک کننده
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه ای پیوسته اصحاب و یاران خود را به اموری سفارش می کرد که یکی از آن ها نماز است و در آن به اهمیت نماز اشاره کرده و آن را وسیله نجات در آخرت و سبب پاکی در دنیا و شستشوی جان و دل از رذائل اخلاقی می شمرد.در این خطبه می فرماید: برنامه نماز را به خوبی مراقبت کنید و بر محافظت آن بکوشید، بسیار نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرّب جویید. زیرا نماز بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است.
آیا پاسخ دوزخیان را در برابر این سؤال که چه چیز شما را به دوزخ کشانید؟ نمی شنوید که می گویند ما از نمازگزاران نبودیم، آری نماز گناهان را فرو می ریزد همچون فرو ریختن برگ از درختان و طناب های معاصی را از گردن می گشاید، پیامبر اکرم(ص) نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه نمود که بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد که بی شک چرک و آلودگی در بدنش باقی نخواهد ماند.
آن گروه از مؤمنان که زینت متاع دنیا و فرزندان و اموالی که مایه چشم روشنی است آن را به خود مشغول نداشته، حق نماز را خوب شناخته اند، خدای متعال در حق آنان فرمود: آن ها مردانی هستند که تجارت و بیع آنان را از یاد خدا و بر پاداشتن نماز و پرداختن زکات باز نمی دارد و رسول خدا بعد از بشارت به بهشت، خویش را برای نماز به تعب و مشقّت می انداخت. زیرا خدای متعال به او فرموده بود، خانواده خویش را به نماز دعوت کن و در برابر آن شکیبا باش، آن حضرت پی در پی اهل بیت خود را به نماز دعوت می کرد و خود را بر آن وادار می فرمود و بر آن شکیبایی می نمود.(12)
در این خطبه امام علی(ع) به هفت دلیل از دلایل اهمیت نماز اشاره کردند و آثار مهم معنوی و تربیتی نماز و عاقبت شوم تارکان و سبک شمرندگان آن را بر شمردند.
حضرت در قسمت نخست از مراقبت و محافظت و فراوانی وسیله و تقرّب به خدا بودن آن سخن گفته اند و سپس فرموده اند:
1 نماز به عنوان یک فریضه بر مؤمنان مقرر شده است.
2 دلیل دوزخی شدن جهنمیان را از زبان خودشان اهل نماز نبودن می داند.
3 نماز گناهان را مانند برگ درختان می ریزاند و باعث آمرزش گناهان گذشته می شود زیرا نماز عامل توبه و انابه می گردد.
4 نماز طناب معاصی را از گردن می گشاید و او را آزاد می سازد و از ابتلاء به گناهان در آینده حفظ می کند.
5 از بیان پیامبر اکرم(ص) استفاده می کند که نماز باعث شستشوی همیشگی روح انسانی می گردد.
6 کسانی که حق نماز را بشناسند این نماز انسان را از لذائذ زودگذر دنیا باز می دارد و نمی گذارد زرق و برق دنیا، وی را مشغول سازد.
7 به لحاظ این که مسلمانان باید پیامبر را اسوه و الگوی خود قرار دهند فرمود: آن حضرت پس از امر به نماز خود را برای انجام آن به زحمت می انداخت و خانواده خودش را به آن دعوت می کرد و در انجام آن شکیبا بود زیرا نماز کلید راهیابی انسان به بهشت است.
تمثّل نماز
نماز مناجات میان عبد و مولاست چنان که رسول اکرم(ص) فرمود: نمازگزار با پروردگارش مناجات می کند. المصلی یناجی ربّه(13)
نماز حقیقتی دارد که برای انسانی که آن را با شرائط در اول وقت به جا آورده است دعا می کند که خدا او را حفظ کند و نیز در حق کسی که آن را بدون شرائط و با عجله و بدون حضور قلب انجام داده است نفرین می کند خدا او را تباه سازد، امام صادق(ع) فرمود: انّ العبد اذا صلّی الصلاة فی وقتها و حافظ علیها ارتفعت بیضاء نقیّة تقول حفظتنی حفظک اللّه و اذا لم یصلّها لوقتها و لم یحافظ علیها ارتفعت سوداء مظلمة تقول ضیّعتنی ضیّعک اللّه؛(14) عابد هنگامی که نماز را در وقتش بخواند و بر آن محافظت داشته باشد نور روشنی از آن بالا می رود و می گوید: خدایا نمازگزار مرا حفظ کرده است، تو نیز او را حفظ کن و هنگامی که نماز را در وقتش بجا نیاورد و بر آن محافظ نداشته باشد سیاهی تاریکی بالا می رود و می گوید چون مرا تباه ساختی خدا تو را تباه سازد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:لایزیل الشیطان دعراً من المؤمن، مام حافظ علی الصلوات الخمس فاذا ضبعهنّ تجرأ علیه فادخله فی العظائم؛(15) پیوسته شیطان از مؤمنی که بر نمازهای پنجگانه محافظت می کند در هراس است اما وقتی که او نماز را تباه سازد شیطان بر او جرأت می کند و او را در حوادث بزرگ وارد می سازد.
هنگام قبض روح و انتقال از دنیا به برزخ که حالت بسیار دشواری است، شاید انسان طاقت نیاورد و دین خود را با دسیسه و وسوسه شیطان از دست دهد مگر آن که از نماز محافظت کرده باشد.
سؤال از نماز در قیامت
از رسول اکرم(ص) نقل شده است که در قیامت نخست از نماز پرسیده می شود: اذا کان یوم القیامة یدعی بالعبد فاوّل شی ء یسأل عنه الصلاة فان جاء بها تامّة و الّازج به فی النار؛(16) وقتی روز قیامت برپا شود انسان را می خوانند و اول چیزی که از او می پرسند، نماز است، اگر آن را کامل انجام داده باشد که مشکلی نخواهد داشت، اما اگر به صورت کامل انجام نداده باشد به آتش انداخته خواهد شد.
در قرآن نیز می فرماید: وقتی از محکومان جهنمی سؤال می کنند که چرا به این سرنوشت شوم دچار شده اند می گویند: لم نک من المصلّین؛(17) ما از نمازگزاران نبودیم.
خشوع روح نماز
در قرآن وقتی ویژگی های مؤمنان را بیان می کند از جمله آن ها را خشوع در نماز می داند و می فرماید: الّذین هم فی صلاتهم خاشعون؛(18) مؤمنان کسانی هستند که در نمازشان خاشعند.
خشوع به معنای حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا می شود و آثارش در بدن ظاهر می گردد.
در آیه فوق خشوع در نماز را از ویژگی های مؤمن می شمارد زیرا نماز تنها الفاظ و حرکاتی بی روح نیست بلکه در حالت نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در نمازگزار پیدا می شود و با او پیوند برقرار می کند و چنان غرق حالت تفکّر و حضور و راز و نیاز با پروردگار می شوند که بر تمام ذرّات وجودشان اثر می گذارد و خود را ذرّه ای می بیند در برابر وجودی بی پایان و مانند قطره ای می داند که در اقیانوس بیکرانی قرار گرفته است.
در حدیثی وارد شده است که پیامبر(ص) مردی را دید که باریش خود در حال نماز بازی می کند به او فرمود: اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه؛(19) اگر او قلبش خاشع بود اعضای بدن او نیز خاشع بود.
یعنی خشوع حالت درونی است که در ظاهر انسان نیز ظاهر می شود.
پرسش و پاسخ
حال که سخن از خشوع مؤمن در نماز به میان آمد پرسشی مطرح می شود و آن این که چه کنیم تا توفیق خشوع در نماز برای انسان پیدا شود؟
پاسخ آن این است که انسان باید برای تحصیل خشوع به عوامل ذیل توجه کند.
الف: شناخت خدا و انسان و دنیا
در مرحله اول آدمی باید خدا را با عظمت و جلال و جمالش بشناسد و بداند او غنی محض و دارای اسماء حسناست و دنیا میدان گذرائی است که آدمی چند صباحی باید در آن زندگی کند و از آن بگذرد و خود انسان فقیر و نیازمند محض است که در برابر آن موجود، با عظمت قرار گرفته است وقتی انسان این معرفت را بدست آورد دنیا در نظر او کوچک و خدا در نظر او بزرگ و خود را موجود نیازمند یافت به طور طبیعی وقتی در برابر خدای با عظمت قرار گرفت و با او به راز و نیاز مشغول شد، همه توجه او متوجه معبود او شده و از هرچه غیر خدا باشد منصرف می کند.
ب: کم کردن کارهای پراکنده
انسان در حین نماز باید تمرکز حواس داشته و تمام توجهش را به خدا گرداند از این رو آدمی باید از کارهای پراکنده و مشغله های مشوّش کننده ذهن و فکر و آن چه که باعث توهّم و خیالات می شود پرهیز نماید تا توفیق یابد در نماز حالت حضور قلب پیدا کند.
ج: انتخاب محل مناسب
آدمی باید محلی برای نماز انتخاب کند که از اموری که باعث مشغول کردن او می شود به دور باشد از باب مثال، محل عبور و مرور مردم نباشد در محیط با سر و صدا نباشد در برابر عکس و یا مانند آن نباشد و بالأخره هرچه ذهن و جوارح انسان را مشغول می سازد از آن به دور باشد تا حضور قلب را بدست آورد.
د: پرهیز از گناهان
یکی از اموری که قلب را از خدا دور می سازد و از حضور قلب می کاهد گناهان است. انسان با ترک گناهان زمینه را برای حضور قلب خود فراهم سازد.
ه: انجام مستحبات و آداب مخصوص نماز
انسان در مقدّمات و مقارنات نماز مستحباتی را رعایت کند از باب مثال دعاهایی که قبل از ورود به نماز است آن را بخواند.
و: آشنایی با حقیقت نماز و روح آن و همچنین توجه به معانی الفاظ و اذکاری که در نماز به زبان می آورد.
ناگفته نماند همه امور فوق در صورتی زمینه توفیق نماز با خشوع را فراهم می کند که انسان با مراقبت و تمرین و استمرار آن زمینه را برای تمرکز فکر پیدا کند و تمام پنجره های فکر خود را بر غیر معبود، سدّ نماید.
راه فعلیت یافتن استعدادهای انسانی
هر کس بخواهد خود را بشناسد معیار شناسایی او کارهایی است که در هر موقعیتی از او سر می زند و حاکی از زیربنای روانی اوست زیرا اگر این طور نباشد بجا آوردن کارهایی صرفاً تشریفاتی و خالی از روح و گفتن کلماتی بدون توجه کافی به معنای آن ها و بعد هم دل خوش داشتن به آن ها سزاوار مؤمن واقعی نخواهد بود. از این رو در قرآن مؤمنان را به اموری فراخوانده است و در نهایت فرمود نماز را اقامه کنید در این آیات خطاب به مؤمنان فرمود:
یا ایّها الذین آمنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربّکم و افعلوا الخیر لعلّکم تفلحون و جاهدوا فی اللّه حق جهاده هو اجتبیکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج ملة ابیکم ابراهیم هو سمّیکم المسلمین من قبل و فی هذا لیکون الرسول شهیداً علیکم و تکونوا شهداء علی النّاس فاقیموا الصلوة و آتو الزکاة و اعتصموا بالله هو مولیکم فنعم المولی و نعم النصیر؛(20) ای کسانی که ایمان آورده اید، رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید و در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمایید او شما را برگزید و در دین کار سنگینی بر شما نگذارد، این همان آئین پدر شما ابراهیم است او شما را در کتب پیشین و در این کتاب آسمانی مسلمان نامید تا پیامبر گواه و شاهد بر شما باشدو شما گواهان مردم. بنابراین نماز را بپادارید و زکات را بدهید و به خدا تمسّک جوئید که او مولا و سرپرست شماست چه مولای خوب و چه یار و یاور شایسته ای.
در آیات خطاب به مؤمنان نخست آن ها را به پنج دستور فرمان داده است تا با آن زمینه رسیدن به فلاح و رستگاری فراهم شود و آن ها عبارتند از:
1 تنها در برابر پروردگارتان سر فرود آورید و جز در برابر او برای هیچ کسی به رکوع و تعظیم نپردازید، زیرا کسی جز او شایسته تعظیم و سرفرود آوردن نیست.
2 به خاک افتادن و تواضع فقط در برابر بی نیاز مطلق که برآورنده نیازهای تمام نیازمندان است شایسته است، یعنی در حال سجده که متواضعانه ترین حالات یک انسان است آدمی پیشانی خود را بر خاک می نهد و با معبود خود به راز و نیاز می پردازد و با این حال نشان می دهد که از هرگونه خودخواهی و خودبینی، خود را رهانیده است و با گفتن سبحان ربّی الاعلی و بحمده این حالت را از خود آشکار می سازد.
3 این انسان تنها به عبادت او می پردازد و تنها او را پروردگار خود می داند و همه کارها را از جنبه عبادت و پرستش عملی خدا انجام می دهد و به عبارت دیگر: این انسان چون خدا را مالک و صاحب و تربیت کننده خود می داند همه کارها را برای او و بر اساس فرمان او انجام می دهد.
4 انسان مؤمن فقط کار خیر انجام می دهد یعنی در هر موقعیتی که باشد فقط کار خیر از او سر می زند.
5 در راه خدا از هر نوع کوشش و جهاد و تلاش برای انجام نیکی ها و مبارزه با هوس سرکش و پیکار با دشمنان ستمگر و بالأخره در جهاد اکبر و اصغر فرو گذار نمی کند.
در بخش دوم مؤمنان را متوجه می کند که این دستورات پنج گانه سنگین نیست بلکه این دستورات نشانه لطف خدا به آن هاست برای بیان این مقصود دلایلی را ذکر می کند و می فرماید:
1 شما برگزیدگان خدا هستید و اگر برگزیده او نبودید این مسؤولیت ها بر دوش شما گزارده نمی شد.
2 خدای سبحان کار سنگین و مشقت زا را در دین قرار نداده است زیرا احکام دین همگی با فطرت انسان هماهنگ است و هر کدام از احکام وسیله تکامل انسان و مطابق با مصالح واقعی آدمی است و آدمی اگر این حقیقت را بیابد همه احکام الهی را با توجه به هماهنگ با مصالح واقعی خود با رضایت استقبال می کند و با لذّت و گوارایی آن ها را انجام دهد.
3 این دستورات را آیین حضرت ابراهیم می داند که این آیین را باید بزرگ شمرد و آن را انجام داد و لازمه پیروی از آیین ابراهیمی تسلیم بودن در برابر خدای سبحان است.
4 با توجه به این که دستورات متوجه پیامبراکرم(ص) و امّت اوست برای تشویق مؤمنان می فرماید: هدف از این برنامه این بود که پیامبر الگو و اسوه شما باشد و شما هم اسوه و الگوی امّت های دیگر باشید.
در قسمت سوم این آیات وظائف پنجگانه پیشین را خلاصه کرده و می فرماید: با توجه به این که شما مؤمنان دارای امتیازات و افتخاراتی هستید پس نماز را بپا دارید و زکات را ادا کنید و به خدا تمسّک جوئید. زیرا خدای سبحان یار و یاور و سرپرست شماست.
و خدا برترین و بهترین مولی و شایسته ترین یار و یاور است. و چون خدا مولای آدمیان است پس آدمیان شایسته است عبد و بنده او باشند و ظهور عبودیت را با اقامه نماز به انجام رسانند.
نتیجه گیری
در این مقاله از نماز به عنوان ستون برپایه دین سخن به میان آمد و به مطالب زیر پرداخته شد.
1 قرآن مؤمنان را به نمازهای پنجگانه و چگونگی آن فرا می خواند.
2 مؤمنان باید بر اصل نماز و کمیّت و کیفیت آن محافظت کنند و حدود آن را رعایت نمایند و در واقع باید نماز را اقامه کنند و نه تنها بخوانند.
3 همانطور که مؤمنان باید نماز را حفظ کنند نماز نیز از آنان حفاظت می کند.
4 نماز چشمه ای پاک و پاک کننده معرفی شده است.
5 نماز برای مؤمن در برزخ و قیامت متمثل می شود.
6 از خشوع به عنوان روح نماز یاد شده است.
و در پایان چگونگی فعلیت یافتن استعداد انسان مؤمن در پرتو نماز بیان گردید.
پی نوشت ها :
1. سوره اسراء، آیه 78.
2. سوره طه، آیه 130.
3. سوره روم، آیات 17 18.
4. سوره توبه، آیه 112.
5. سوره بقره، آیه 229.
6. سوره آل عمران، آیه 86.
7. سوره بقره، آیه 226.
8. سوره مؤمن، آیه 9.
9. سوره حج، آیه 41.
10. سوره مریم، آیه 59.
11. سوره عنکبوت، آیه 45.
12. نهج البلاغه، خطبه 199.
13. بحارالانوار، ج 68، ص 216.
14. همان، ج 80، ص 9.
15. الکافی، ج 3، ص 269.
16. عیون اخبار الرضا، ج 2 ص 35؛ وسائل الشیعه، ج 4، ص 30.
17. سوره مدثر، آیه 43.
18. سوره مؤمن، آیه 2.
19. تفسیر صافی، ذیل آیه.
20. سوره حج، آیات 77 78.
منبع :ماهنامه پاسدار اسلام شماره 335
- ۹۴/۱۱/۰۶